نام جایی است که زعفران خوب از آنجا خیزد. (آنندراج) : از حال خراب من خبر میگوید رنگم که چو زعفران ویران شهر است. محمدقلی سلیم. شاید دگرگون شدۀ ایرانشهر باشد یا کلمه دیگری (؟). (یادداشت لغت نامه)
نام جایی است که زعفران خوب از آنجا خیزد. (آنندراج) : از حال خراب من خبر میگوید رنگم که چو زعفران ویران شهر است. محمدقلی سلیم. شاید دگرگون شدۀ ایرانشهر باشد یا کلمه دیگری (؟). (یادداشت لغت نامه)
دهی است جزو دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقعدر 30 هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه، دارای 127 تن سکنه. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 شود
دهی است جزو دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقعدر 30 هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه، دارای 127 تن سکنه. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 شود
دهی از دهستان سوسن بخش ایزۀ شهرستان اهواز، واقع در 42 هزارگزی شمال خاوری ایزه، کوهستانی، گرمسیر، دارای 165 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا گندم و جو، شغل اهالی زراعت، راه مالرو است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان سوسن بخش ایزۀ شهرستان اهواز، واقع در 42 هزارگزی شمال خاوری ایزه، کوهستانی، گرمسیر، دارای 165 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا گندم و جو، شغل اهالی زراعت، راه مالرو است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان خاوری بخش دلفان شهرستان خرم آباد، دارای 660 تن سکنه، آب آن از چشمه های خان و غول مرز و محصول آن غلات است، ساکنین از طایفۀ کرمعلی خاوه می باشند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان خاوری بخش دلفان شهرستان خرم آباد، دارای 660 تن سکنه، آب آن از چشمه های خان و غول مرز و محصول آن غلات است، ساکنین از طایفۀ کرمعلی خاوه می باشند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
خراب شدن. انهدام پذیرفتن. منهدم شدن: ز بیداد شهری که ویران شده ست گذرگاه گوران و شیران شده ست. فردوسی. که این بوم آباد ویران شود ز آشوب ایران چو پیران شود. فردوسی. نباید که این خانه ویران شود کنام پلنگان و شیران شود. فردوسی. موش تا انبار ما حفره زده ست وز فنش انبار ما ویران شده ست. مولوی (مثنوی چ نیکلسون دفتر1 بیت 379). یک نالۀ مستانه ز جایی نشنیدیم ویران شود این شهر که میخانه ندارد. محمدکاظم قمی (از تذکرۀ نصرآبادی ص 364)
خراب شدن. انهدام پذیرفتن. منهدم شدن: ز بیداد شهری که ویران شده ست گذرگاه گوران و شیران شده ست. فردوسی. که این بوم آباد ویران شود ز آشوب ایران چو پیران شود. فردوسی. نباید که این خانه ویران شود کنام پلنگان و شیران شود. فردوسی. موش تا انبار ما حفره زده ست وز فَنَش انبار ما ویران شده ست. مولوی (مثنوی چ نیکلسون دفتر1 بیت 379). یک نالۀ مستانه ز جایی نشنیدیم ویران شود این شهر که میخانه ندارد. محمدکاظم قمی (از تذکرۀ نصرآبادی ص 364)
گر بیند که جایگاه آبادان بیفتاد و خراب شد، دلیل کند که به اهل آن جایگاه، بلا و مصیبت رسد. اگر بیند که وسمه را بکند و بینداخت، دلیل است که از غمها برهد. اگر بیند که وسمه به زن خود داد، دلیل است که از یکدیگر جدا شوند. محمد بن سیرین
گر بیند که جایگاه آبادان بیفتاد و خراب شد، دلیل کند که به اهل آن جایگاه، بلا و مصیبت رسد. اگر بیند که وسمه را بکند و بینداخت، دلیل است که از غمها برهد. اگر بیند که وسمه به زن خود داد، دلیل است که از یکدیگر جدا شوند. محمد بن سیرین